Love

Love

عشق یا رفاقت ❤️ پارت 4

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/13 23:58 ·

مارتین خیلی قبل تر از اینکه آدرینا آشپزخانه

دیگه خسته شو دیگه نمیتونم عاشق کسی باشم دیگه خسته شدم آنقدر عاشق آدرینا بودم که حتا منو جاسفرندشم نمی دونه ☹️ مگه فقط یزره اونم بخاطر اینکه خدایی دوست خوبی هست 

ببخشید کم بود حس مارتین از الان به بعد همینه ❤️‍🩹

عشق یا رفاقت ❤️ پارت 3

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/12 20:45 ·

بچه ها این پارت خیلی کوتاه هست پس ببخشید این هفته امتحان داریم بست سر هم 🫠

خب بریم سراغ ادامه 

آدرینا 

پایین بودیم من چون خیلی هیجان داشتم دوستاشتم زود تر بریم ولی بقیه ی اکیپ می خواستن ظهر برن و اصلا هیجان نداشتن و شاید شب هم می‌رفتند پس برای جمع کردن همه و مجبورشون کنم زود بریم یک نگاهی انداختم و دیدم بله فقط داداش و مرینت نیستند پس گفتم برای بار دوم برم دونبالشون رفتم طبقه ی بالا و بدون هیچ در زدنی درو وا کردم 

آدرینا. عه هه ببخشید شما بودین 

آدرین.تو عقل نداری دختر معلومه ما بودیم دیگ 

مرینت.آدرررین با بچه درست صحبت کن عزیزم شما هم در بزن حالا که میدونی ما با هم هستیم 

آدرینا.باشه ولی من این سری بدون شما نمی رم 

بعد مرینت و داداش از روی تخت پا شودند و اومدند بیرون 

رفتیم پایین می خواستم برم راجب مارتین یک چیزی به کاگامی بگم (همون دیگه چند وقته ی حس دیگه بهش داره )

که دیدم نیست از ادوارد پرسیدم گفت.فکر کنم رفت آشپز خونه

منم رفتم آشپز خونه ولی دیدم .......‌‌....

شرمنده کم بود ولی اگه کامنت نمی دین لطفاً لایک کنید 😉🥰❤️

عشق یا رفاقت ❤️ خبر

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/12 20:09 ·

خب بچه از همین اول بگم که علاقه ها قراره خیلی تغییر کنه ولی بجز آدرین و مرینت و نینو و آلیا و لوکا دیگه خودتون بفهمیم ولی سعی می کنم به بهترین نحو ممکن انجامش بدم  ممنون از همایتتون 🥰 و انشالله تا فردا پارت می دم آخه یکم مشق دارم بازم شاید پارت کوتاهی دادم 😉

عشق یا رفاقت ❤️ پارت 2

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/11 04:28 ·

آدرین

آدرینا رفت خونه ی مارتین اینا گفت برنامه ریزی می خوان بکنند قرار بود بچه ها بیان اینجا تا شب اینجا بمونند و صبح حرکت کنیم به سوی جنگل 

دینگ دینگ دینگ 

آدرین.سلام سلام سلام سلام سلام سلام 

زویی.سلام 

مرینت.سلام 

آلیا.سلام

 لوکا.سلام 

نینو.سلام 

فیلیکس.سلام 

آدرین بفرمایید تو کوله هاتون رو اینجا بزارید (برای فردا آماده کردن مثلاً)

همه ی بچه ها .ممنون آدرین 

آدرین.خب بیاین اینجا بشینیم 

لوکا.حالا نوبت اینکه وضایف رو بگیم 

لوکا. خب فیلیکس تو ماشین رو بیار آلیا دوربین آدرین تو هم چادر مسافرتی مرینت توهم تغزیه بردار نینو توهم کادر قلم برای یادداشت برداری اوکی 

آدرین. اوکی فقط ما سه تا چادر مسافرتی داریم 

لوکا.پس مجبوریم دوتا دوتا توی یک چادر مسافرتی باشیم فیلیکس هم توی ماشین بخوابه از نظر تو اشکالی ندارد فیلیکس

فیلیکس. نه موردی نیست 

نینو پس من جای آلیا می خوابم 

لوکا. منم جایه زویی 

مرینت.مثل اینکه من و تو موندیم رفیق 

آدرین. باشه پس ماهم پیش هم می خوابیم راستی بچه ها این خونه فقط سه تا اتاق داره 

نینو.باشه پس به همین ترتیب الان میریم می خوابیم 

همه رفتن توی اتاقت من و مرینت هم رفتیم 

آدرین.خب اگر تو ازیتی  مرینت من روی کاناپه ی اتاق می خوابم 

مرینت نه اشکال نداره بیا روی تخت 

آدرین باشه پس  

موقع خواب روی تخت از زبون مرینت 

چشمامو بستم که دیدم آدرین بقلم کرد وقعا توی بغلش بهم حس آرمش میداد برای همین خودمو بیشتر توی بغلش جاکردم 

صبح از زبون آدرینا 

دیشب خونه ی مارتین بودیم و برنامه چیدیم شب هم هرکس روی یک مبل خوابید صبح کوله هامون رو برداشتیم و رفتیم خونه ی ما تا با ماشین ادوارد اینا بریم چون بزرگ تره (ادواردم داداش فیلیکس دیگه )وقتی رسیدیم هر کس رفت فامیل خودشو بیدار کنه من با مارتین رفتیم درو باز کردیم و یکم جا خوردیم . 

مارتین.آااااااااابجی 

مرینت.چی شده چی میگی (الان به خودش میاد و بچه ها رو میبینم ) 

مرینت. آدرین آدرین 

آدرین.چیشده چیه عشقم 

و مرینت از حرف آدرین سرخ هم رنگ لبو میشه 

(حالا آدرین بیدار میشه و بچه ها رو میبینم )

آدرین. بچه ها به شما ادب یاد ندادند باید اول در بزنید بعد بیاید تو 

آدرینا. خنده ی ریزی می‌کنه و بعد درو می‌بنده 

از زبون مرینت 

مرینت. آدرین این چه کاری بود کردی 

آدرین. خب ببخشید مرینت اصلأ حواسم نبود داشتم خواب می دیدم چون توی خوابم منو و تو 

نزاشتم حرفشو ادامه بده و گفتم . آدرین می تونی به روش های درست ابراز علاقه کنی 

آدرین. ام باشه مرینت دوپنچنگ با من ازدواج می کنی 

مرینت.بله بله بله 

آدرین. یعنی تو الان زن منی 

مرینت.نامزدت هستم 

آدرین. پس بیا بریم بیرون 

مرینت. باشه ولی اول 

آدرین. اول چی 

مرینت. بوسه ی اولمون 

 آدرین. باشه 

بعد آدرین با‌وعل لباس مرینت رو می خوره و مرینت هم همراهیش می کنه 

همین جوری در حال بوسه بودن که .....

تا پارت های بعد خدافظ چون باید برم بخوابم کوتاه دادم ببخشید 

شرت هم یک کامنت هست 🥹

عشق یا رفاقت ❤️ پارت 1

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/11 02:23 ·

آدرین 

با صدای آدرینا از خواب بیدار شدم 

گفت و گو ی آدرین با آدرینا

آدرینا. بیدار شو دیگه داره دیر میشه 

آدرین.اوف بزار بخوابم 

آدرینا. باشه پس من امروز میرم و همه چیز رو به مرینت می گم 

آدرین. خیلی خیلی سواستفاده گری بعد از قرنی بهت یک راز گفتم اونم چون مارتین با مرینت خواهر برادره 

آدرینا.من نمی دونم یا میای یا 

نزاشتم حرفشو ادامه بده و گفتم 

آدرین.باشه باشه الان میام پایین 

آدرینا.آفرین پس من رفتم زود بیا

بعد رفت و درو بست آخه من از دست این چیکار کنم .

پاشودم لباسام رو پوشیدم و رفتم پایین با آدرینا صبحانه خوردیمو با ماشین من رفتیم دانشگاه (از پدر و مادرشان جدا زندگی می کنند )

مرینت 

توی دانشگاه بودم هنوز آلیا و آدرین نیومده بودند مارتین هم داشت درس کار می کرد توی حیاط خیلی هوسلم سر رفته بود که دیدم آدرین با آدرینا اومد 

مرینت.سلام آدرین چطوری چه خبر 

آدرین.سلام مرینت خوبم 

مرینت.راستی  برای امتحان خوندی (سوالی که من همیشه از دوستام میپرسم 😅)

آدرین.آره مارتین کجاست 

مرینت.داره درس می‌خونه 

آدرین.آها 

مارتین.

با آبجی اومدیم دانشگاه خیلی زود اومدیم امروز هنوز کسی نبود زیاد پس رفتم کتاب بخونم که دیدم آدرینا اومد سریع رفتم پیشش 

مارتین.سلام آدرینا خوبی 

آدرینا.آره ممنون تو چطور 

مارتین.خوبم 

آدرینا.راستی ادوارد نیومده 

مارتین.نه ندیدمش 

عه ادوارد و کاگامی هم اومدند 

کاگامی.سلام مارتین سلام آدرینا 

آدرینا. سلام بچه ها 

ادوارد.سلام آدرینا و بقیه جمع 

یکم راجب درسا صحبت کردیم و قرار شد خانم که امروز می خواست گروه بندی کنه ما یک گروه بشیم یعنی منو آدرینا و ادوارد و کاگامی داشتیم همین جوری صحبت می کردیم که زنگ خورد با آبجی خدافظی کردم و رفتیم سر کلاس 

معلم.خب بچه ها دیروز گفتم خودتون گروه های چهار نفره تشکیل بدین و بگین سمتون رو بنویسم 

بچه ها یکی یکی پا می شدند اسم گروهشون رو می گفتند که نوبت ما شد و گفتیم خانم هم اسممونو نوشت و گفت موضوع تحقیق ما طبیعت و جانوران است باید چند روز توی جنگل زندگی کنیم و یاد داشت برداری کنیم برای برنامه ریزی قراره خونه ی ما جمع شن 

در همان هین کلاس مرینت  از زبون نویسنده 😎

توی کلاس مرینت هم باید گروه گروه می شدند که آلیا و مرینت و آدرین و لوکا و نینو و فیلیکس و زویی  توی یک گروه افتادند موضوع اون ها هم همون بود باید فردا آماده میشدند تا پنج روز توی جنگل بمونند برنامه چینی هم خونه ی آدرین انجام می شد 

موقع برنامه چینی خونه ی آدرین ... 

 

ببخشید فکر کردم کافی باشه.  حالا معرفی فیلیکس و لوکا 

 

لوکا کوفین 

21 ساله 

یک خواهر دارد جولیکا کوفین 

علاقه مند زویی توی پارت بعد میگه.  

محل زندگی (این دیگه چه سوالی خب پاریس دیگه )

پاریس 

 

فیلیکس گومز 

21 ساله 

علاقه مند به ........... (هنوز نباید بگم )

یک داداش دارد ادوارد گومز

محل زندگی پاریس 

 

زویی ..........(نمی دونم فامیلش چیه توی کامنت ها بگین )

21 ساله 

تک فرزند 

محل زندگی پاریس 

 

خب اینم از پارت یک الان میرم پارت دورو می زارم لطفاً همایت  کنید 🤗🥺

عشق یا رفاقت ❤️ معرفی

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/11 00:36 ·

سلام بچه های این اولین رمان کنه لطفاً اگر اشتباهی داشتم بگید. 

خب این رمان آدرین مرینتی هست. 

 

معرفی کاراکتر ها 👇🏻

 

مرینت دوپنچنگ.

21 ساله

یک برادر دارد مارتین دوپنچنگ

دوست آلیا سزار و آدرین آگرست 

محل زندگی پاریس

 

مارتین دوپنچنگ

19 ساله 

یک خواهر دارد مرینت دوپنچنگ

دوست ادوارد گومز (مسخره نکنید همین به زهنم رسید)

علاقه به آدرینا آگرست ولی هنوز بهش نگفته

محل زندگی پاریس

 

آدرین آگرست

21 ساله  

یک خواهر دارد آدرینا آگرست

دوست مرینت دوپنچنگ و نینو لاحیف

علاقه به مرینت دوپنچنگ ولی بهش نگفته

محل زندگی پاریس

 

آدرینا آگرست

19ساله 

یک داداش دارد آدرین آگرست

دوست کاگامی سزار 

محل زندگی پاریس

 

آلیا سزار

21ساله 

یک خواهر دارد کاگامی سزار

دوست مرینت دوپنچنگ 

علاقه به نینو لاحیف بهش گفته 

محل زندگی پاریس 

 

نینو لاحیف

21 ساله

تک فرزند 

دوست آدرین آگرست

علاقه به آلیا سزار بهش گفته

محل زندگی پاریس

 

کاگامی سزار 

19 ساله 

یک خواهر دارد

دوست آدرینا آگرست

(کاگامی به مارتین علاقه  دارد ولی بعد از دست میکشه و یک عشق دو طرفه به ادوارد پیدا می کند)

 

خب عزیزان اینم از معرفی اگر دوست داری بگید پارت یک و دو رو بدم 🤗