عشق یا رفاقت ❤️ پارت 1
آدرین
با صدای آدرینا از خواب بیدار شدم
گفت و گو ی آدرین با آدرینا
آدرینا. بیدار شو دیگه داره دیر میشه
آدرین.اوف بزار بخوابم
آدرینا. باشه پس من امروز میرم و همه چیز رو به مرینت می گم
آدرین. خیلی خیلی سواستفاده گری بعد از قرنی بهت یک راز گفتم اونم چون مارتین با مرینت خواهر برادره
آدرینا.من نمی دونم یا میای یا
نزاشتم حرفشو ادامه بده و گفتم
آدرین.باشه باشه الان میام پایین
آدرینا.آفرین پس من رفتم زود بیا
بعد رفت و درو بست آخه من از دست این چیکار کنم .
پاشودم لباسام رو پوشیدم و رفتم پایین با آدرینا صبحانه خوردیمو با ماشین من رفتیم دانشگاه (از پدر و مادرشان جدا زندگی می کنند )
مرینت
توی دانشگاه بودم هنوز آلیا و آدرین نیومده بودند مارتین هم داشت درس کار می کرد توی حیاط خیلی هوسلم سر رفته بود که دیدم آدرین با آدرینا اومد
مرینت.سلام آدرین چطوری چه خبر
آدرین.سلام مرینت خوبم
مرینت.راستی برای امتحان خوندی (سوالی که من همیشه از دوستام میپرسم 😅)
آدرین.آره مارتین کجاست
مرینت.داره درس میخونه
آدرین.آها
مارتین.
با آبجی اومدیم دانشگاه خیلی زود اومدیم امروز هنوز کسی نبود زیاد پس رفتم کتاب بخونم که دیدم آدرینا اومد سریع رفتم پیشش
مارتین.سلام آدرینا خوبی
آدرینا.آره ممنون تو چطور
مارتین.خوبم
آدرینا.راستی ادوارد نیومده
مارتین.نه ندیدمش
عه ادوارد و کاگامی هم اومدند
کاگامی.سلام مارتین سلام آدرینا
آدرینا. سلام بچه ها
ادوارد.سلام آدرینا و بقیه جمع
یکم راجب درسا صحبت کردیم و قرار شد خانم که امروز می خواست گروه بندی کنه ما یک گروه بشیم یعنی منو آدرینا و ادوارد و کاگامی داشتیم همین جوری صحبت می کردیم که زنگ خورد با آبجی خدافظی کردم و رفتیم سر کلاس
معلم.خب بچه ها دیروز گفتم خودتون گروه های چهار نفره تشکیل بدین و بگین سمتون رو بنویسم
بچه ها یکی یکی پا می شدند اسم گروهشون رو می گفتند که نوبت ما شد و گفتیم خانم هم اسممونو نوشت و گفت موضوع تحقیق ما طبیعت و جانوران است باید چند روز توی جنگل زندگی کنیم و یاد داشت برداری کنیم برای برنامه ریزی قراره خونه ی ما جمع شن
در همان هین کلاس مرینت از زبون نویسنده 😎
توی کلاس مرینت هم باید گروه گروه می شدند که آلیا و مرینت و آدرین و لوکا و نینو و فیلیکس و زویی توی یک گروه افتادند موضوع اون ها هم همون بود باید فردا آماده میشدند تا پنج روز توی جنگل بمونند برنامه چینی هم خونه ی آدرین انجام می شد
موقع برنامه چینی خونه ی آدرین ...
ببخشید فکر کردم کافی باشه. حالا معرفی فیلیکس و لوکا
لوکا کوفین
21 ساله
یک خواهر دارد جولیکا کوفین
علاقه مند زویی توی پارت بعد میگه.
محل زندگی (این دیگه چه سوالی خب پاریس دیگه )
پاریس
فیلیکس گومز
21 ساله
علاقه مند به ........... (هنوز نباید بگم )
یک داداش دارد ادوارد گومز
محل زندگی پاریس
زویی ..........(نمی دونم فامیلش چیه توی کامنت ها بگین )
21 ساله
تک فرزند
محل زندگی پاریس
خب اینم از پارت یک الان میرم پارت دورو می زارم لطفاً همایت کنید 🤗🥺