مارتین خیلی قبل تر از اینکه آدرینا آشپزخانه

دیگه خسته شو دیگه نمیتونم عاشق کسی باشم دیگه خسته شدم آنقدر عاشق آدرینا بودم که حتا منو جاسفرندشم نمی دونه ☹️ مگه فقط یزره اونم بخاطر اینکه خدایی دوست خوبی هست 

ببخشید کم بود حس مارتین از الان به بعد همینه ❤️‍🩹