عشق یا رفاقت ❤️ پارت 27

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/09/09 20:56 · خواندن 2 دقیقه

خب بچه ها همایت نکردین ولی اشکال نداره من به عشق شما پارت میدم و یک چیز دیگه ببخشید ولی اگه ادامه ی این پارت رو می خوایم باید برین به وبلاگ XXX پایین کامنت میدم بزنید روی پرو فایلم که ببینید نگران نباشد فردا همون پارت رو توی همین وبلاگ میزارم ولی اگه الان می خواهید باید برین به وبلاگ XXX خب پس فعلاً 

خب برای چی میای اینجا ولش کن براتون یک آینده رو میزارم اینترنتتون هدر نره 

پنج  سال بعد 

آدرین.از جلوی چشمام گم شو روانی 

مرینت.من روانی هستم یا تو که به من خیانت می کنی 

آدرین.برای بار صد هزارم میگم که من خیانت نکردم اون پسر خالم امیر بود من نبودم 

مرینت.تو راست میگی پس برای وی اون روز با من سرد رفتار کردی 

آدرین.خب تو اون روز سالگرد ازدواجمون رو فراموش کردین 

پیتر.مامان آنجل بیدار شده 

مرینت.بیا بریم قربونت بشم بیا بریم جای آبجیت

بعد آدرین دست مرینت رو میگیره

مرینت.تو برو پیتر جون الان من میام 

آدرین.مرینت یادته پنج سال پیش چجوری از همه چی گذشتم تا به تو برم چون دوست دارم و خواهم داشت من تورو بخشیدم تو هم لطفاً منو ببخش بخاطر هر کاری که ناخواسته انجام دادم خودتم میدونی خدا هم می‌دونه من بدون تو کارم تمومه پس بخاطر دو تا بچمون ول کن 

مرینت.عشقم فدات شم منم بدون تو نمی تونم ولی 

آدرین.ولی چی مرینت چت شده 

مرینت.آدرین دیروز که تو شرکت بودی اومدند و چاقو رو دم گلوی آنجل گذاشتند پیتر داشت گریه می کرد ولی چون تورو دوست داره چیزی نگفت نگران نشی 

آدرین.بازم بهت گفتند باید ولم کنی 

مرینت.آره 

آدرین.من یا اینا رو می کشم یا خودم رو می کشم شما ها رو راحت کنم 

مرینت.یک بار دیگه از این حرفا نزنی ها به لوکا و فیلیکس میگو که پلیس هستند برن پیداشون کنند و مارو راحت کنند 

خب امید وارم که لذت برده باشد