عشق یا رفاقت ❤️ پارت 23

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/09/04 22:41 · خواندن 2 دقیقه

خب بفرمایید ادامه بابت پارت قبل هم ببخشید پاک شده 

 

از زبان مرینت 

منو بردن توی اتاق و روی ی صندلی نشوندنم و منو بستن که ی مرده اومد تو 

مرده.خب مرینت خانم باید بگم که یا از آدرین جدا میشی یا 

که بعد چند تا مرد مارتین رو آوردن دست و پاش و دهنش بسته بود زخمی بود 

مرده.فکر کنم فهمیده باشی منظورم چیه 

مرینت.(با گریه) آره آره فهمیدم ازش جدا میشن فقط داداشمو ولش کن (زکی منحرفی نشد شرمنده)

مرده.بچه ها این دختر و داداشش رو ببرین بندازید بیرون 

بعد ماره بردن و توی یک کوچه ول کردن 

مرینت.مارتین حالت خوبه 

مارتین.آره آبجی ببخشید که بخاطر من باید از آدربن دست بکشی 

مرینت.نه اشکال نداره چیکار کنم جز تو کسی رو ندارم 

مارتین.گوشیم زنگ میخوره 

مرینت.کیه 

مارتین.نمی دونم ناشناس هست 

مرینت.بزار بلد گو 

ناشناس.فکر کنم فهمیدین که اگر نزدیک خانواده ی آگرست بشین چی میشه 

مرینت.بله فقط دست از سر ما بردارید

مارتین.ولی آبجی

مرینت.آبجیو چی 

ناشناس.خیلی خب بابا حوصله بحث ندارم 

بعد قطع کرد 

از زبان آدرین

خیلی نگران مرینت بود داشتم می گشتم که مرینت رو توی یک کوچه دیدم سریع از ماشین پیاده شدم و رفتم جاش 

آدرین.عشقم خوبی حالت خوبه 

مرینت.خوبم و آدرین باید یک چیزی بگم 

مارتین.آبجی 

مرینت.مرض ساکت شو 

آدرین.چی عشقم 

مرینت.آدرین ما نمی تونیم باهم باشیم 

بعد حلقه رو در آورد و گذاشت توی دستم و شروع کرد به گریه کردن 

مرینت بوسه ای روی گونم زد و گفت ببخشید کلویی راست می گفت من ی دختر فقیر هستم من در حد تو نیستم تو حق داری که بخوای با ی دختر خوشگل و جذاب تر باشی نه با من که انقدر زشت و بیریخت هستم 

آدرین.نه مرینت....... 

خب اینو شما بگید 

یکم قمگین شد ببخشید ولی همه چی درست میشه 🙂