عشق یا رفاقت ❤️ پارت 20

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/09/01 18:48 · خواندن 2 دقیقه

بفرمایید از این پارت جذاب و زیبا 

 

از زبان نویسنده 😎

بعد کلویی درو وا کرد و گفت سلام عشقم چرا دختر نونوا رو آوردی

آدرین.اولا که من عشق تو نیستم دوماً دختر نونوا چیه خانم آگرست ایشون همسر من هستند 

کلویی.مامان این داره چی میگه آدربن مثل این که قضیه رو نمیدونی الان مامانم بهت میگه (بچه ها اسم مامان کلویی یادم نیست لیدیا صداش کنیم)

لیدیا.آدرین عزیزم پدر و مادرت فوت شدند قبل از فوت هم همه ی انوالشون رو به نام من کردند الآنم یا از مربنت طلاق می گری و با دختر من ازدواج می کنی یا هم شب توی خیابون می خوابی 

مرینت.(زد توی گوش لیدیا) آدرین نه مجبوره با دختر تو ازدواج کنه نه توی خیابون بخوابه خودش یک خانم داره که همیشه پیشش میمونه حالا گمشین برین توی خونتون 

آدرین به در نگاه می کرد و قطره قطره اشک می ریخت که اسکلش رو پاک کرد و مرینت رو بغل کرد بعد از بغلی طولانی از هم جدا شدن و آدربن گفت ممنون که کنارم بودی عشقم ولی حالا واقعا چی کار کنیم 

مرینت.عشقم تو نگاران اوناش نباش پدر و مادر من قرار بود به ما یک خونه بدن دیگه حالا زود تر کلید خونه رو ازشون میگیریم

آدرین.ولی خب ما هم یک خونه با آدرینا داشتیم 

مرینت.عشقم اون مال آدرینا توهم مال من 

آدرین.(لبخند ملیحی زد)

مرینت.خب چی کار کنم تو خودت خونه داری دیگه تازه ماهم چند ساله دیگه درسمون تموم میشه و کار می کنیم عشقم 

آدرین.من خیلی خوش شانسم که تورو دارم ❤️

مرینت.منم عزیزم 

آدرین.منم یکم پس انداز دارم که میتونیم ازش راجب وسایل خونه استفاده کنیم 

مرینت.لازم نیست ولی پس اندازت چقدر هست 

آدرین.هبچی فقط نهصد ملیون یورو 💶 هست 

مرینت.این پولو نگه دار که درستو خوندی شرکت بزنی 

آدرین.نه اونم لازم نیست بابام یک شرکت رو به من داده است 

مرینت.خب پس حالا بریم شهر بازی عشقم 

آدرین.بله عزیزم بریم (بچه ها آدرین ناراحت هست ولی بروی خودش نمیاره) 

مرینت.آدرین اگر بخاطر ناراحتی بخوای عقدو عقب بندازی درکت می کنم 

آدرین.نه عزیزم تازه بنظر من هرچه زود تر بهتر 

مرینت. باشه 

بعد همین جوری آدرین به رانندگی ادامه میده مرینت هم آهنگ گذاشته هر دو دارن سعی می کنم شاد باشن که یهو ی ماشین با سرعت خیلی زیاد میزنه به ماشین آدرین مرینت سرش خورد به جولوش و خونی شد ولی آدرین چیزیش نشد 

آدرین.عشقم حالت خوبه 

مرینت.آره بدک نیستم 

که بعد یکی مرینت و آدرین رو بیهوش کرد و انداخت توی ماشین