تک پارتی منحرفی 💦

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/08/25 23:10 · خواندن 4 دقیقه

سلام به سلامتی بیستمین پست اینو گذاشتم اگر بدون مناسبت باشه بگم که با رمز هست البته منو که میشناسید براتون رمز رو میزارم ولی خب آره خبر خوبه دیگه ای که دارم این هست که من سطح نقره‌ای شد که این برای من بیشرف خوبی هست و امروز ۴۱ بازدید داشتیم با این که کانت نزاشته بودین ولی من خیلی خوشحال شدم 

فیلیکس 

خونه تنها بودم برای همین یک پیتزا 🍕  سفارش دادم 

در زدن چه زود رسید تعجب کردم ولی درو باز کردم یک دختر پیتزا رو آورده بود 

مرینت 

توی رستوران بودم که رییس گفت این سفارشو ببر منم بردن خیلی هیجان داشتم چون شب آدرین منو به شام دعوت کرده بود بالاخره رسیدم ولی مرده خیلی شبیه آدرین بود فقط چشماش خاکستری بود 

از زبان نویسنده 😎

مرینت بیترو داد می خواست بره کی فیلیکس گفت وایسا بزار انعامتو بدم بیاتو و مرینت رفت تو 

مرینت.اکر میشه هرچه زود تر من عجله دارم 

فیلیکس تو بشین روی این مبل من الان می رم از توی کیف پولم میارم 

فیلیکس داشت دروغ می گفت اون می خواست مرینت رو سکس کنه برای همین بجای این که پول برداره درو قفل کرد پنجره ها هم تلقی معمول بسته و دوجه داره بودند 

فیلیکس.خب خوشگله نظرت چیه یکم حال کنیم ها 

مرینت.ممنون آقا ولی من یکی رو دارم شما هم نه انعام لازمه بدین نه پول پیتزا مهمون من باشید بهتر رفت سمت در 

فیلیکس.اون در قفله 

مرینت.لطفا درو وا کن لطفاً 

فیلیکس.غقط یک شرط داره باید باهم سکس کنیم 

این دفه مرینت چاره ای نداشت و گفت باشه 🥺

فیلیکس خب خب حالا لباساتو در میاری یا در بیارم خوشگله 

مرینت.نه نه خودم 

فیلیکس.هی به نظر تو محل میده 

بعد افتاد با جون لباس های مرینت و بعد لباس های خودرو رو در آورد طوری که هردو هردو لخت بودند بعد فیلیکس دست مرینت رو گرفت و برد توی اتاقش به مرینت گفت دراز بکش و مرینت هم دراز کشید بعد یکی از ممه های مرینت رو می خورد و اون یکی رو میمالون بعد هم شروع کرد به تلمبه زدن کیرشو توی کصش مرینت کرد و مرینت هم آه و ناله هاش شروع شد بعد کیرشو کرد توی دهن مرینت و آبشو خالی کرد به مرینت گفت پاشو بعد مرینت پاشد و فیلیکس گفت بیا بشین روی میرم نشست و کیرشو کرد توی کون مرینت دیگه هر دو بعد از چند بار انجام این کار هستی شدند 

فیلیکس.تو بخواب من الان میام 

مرینت.با بی حالی باشه 

فیلیکس رفت بیرون و به آدرین زنگ زد 

آدرین.الو فیلیکس 

فیلیکس.الو آدرین بی کاری 

آدرین.خب مرینت قرار بود ساعت ۵ کافه باشه ولی الان ساعت ۶ هست فکر کنم بی کارم برای چی 

فیلیکس.پس سریع بیا خونه ی من یکم حال کنیم 

آدرین .باشه 

بعد آدرین راه افتاد و یکم بعد رسید 

فیلیکس.سلام آدرین 

آدرین.سلام خوبی راستی سوژه کو 

فیلیکس.من باهاش یدور زدم توی اتاقه تو هم برو ببینش 

بعد آدرین رفت قبل اینکه بره داخل اتاق صدای آشنایی رو شنید برای همین وایساده تا ببینه مرینت چی میگه 

مرینت.(با گریه)منو ببخش آدربن امروز می  خواستم یکم  بیشتر کار کنم تا واست کادو بخرم ولی خب نشد (توجه مرینت داره با خودش صحبت می کنه آدربن فال گوش وایساده)بعد وارد اتاق شد 

آدرین.مرینت تو اینجا چی کار می کنی 

مرینت .آدرین تورو خدا نجاتم بده 

آدرین.مگه گیرت میارم فیلیکس بعد کتسو در آور با لباسش و داد به مرینت گفت کتو دور پات بپیچ و لباسو بپوش 

مرینت.آدرین 

آدرین.چیه 

مرینت.ممنون واقعاً دوست دارم عشقم 

آدرین.منم  اگه پوشیدی پاشو بریم 

بعد مرینت پاشد و با آدرین رفتند توی حال 

آدرین.تو خجالت نمی‌کشی فیلیکس این خانم دوست دختر منه بی ناموس 

فیلیکس.خب من از کجا بدونم بعداً درست صحبت کن وگرنه 

آدرین.وگرنه چی 

مرینت.میشه سریع تر بریم بیرون عشقم

بعد آدرین مرینت رو بغل کرد و برد بیرون 

خب اینم از پایان قشنگ و عاشقانه ممنونم که لایک می کنی